#اعدام_یا_انتقام
#اعدام_یا_انتقام_پارت_84

خیلی دلم براشون تنگ شده!
خیلی!
با این علی هم که در قهر به سر میبرمو با هم حرف نمیزنیم
چه نشسته جلو تلوزیونو روزنامه هم میخونه!
اگه میخوای فیلم ببینی، روزنامه خوندنت چیه؟
اگه میخوای روزنامه بخونی، فیلم دیدنت چیه؟!
همچین زده کانال آی فیلمو داره یه فیلم عهد بوقو میبینه که انگار چیه؟
هی روزگار!
یادش به خیر، با این که خیلی اهل فیلم دیدن نیستم ولی گه گاهی حریم سلطانو میدیدم
تو این چند وقته که این اتفاق افتاده هیچ برنامه ای رو ندیدم!
تا بود اسیر رفتو آمد برای رضایت گرفتن بودم، حالا هم که اینجام!
اینجا هم که هیچی خلاف شرع وجود نداره!
فکر کنم تنها جنس خلاف این خونه منم!
هه!
آره واقعا!
با صدای شنیدن زنگ مثل فنر از جام پریدم!
تو این مدت هیچ خبری از کسی نبوده!
یعنی کی میتونه باشه؟!
علی بلند شدو گفت:
- شاید حسین باشه!
با این حرفش نفس راحتی کشیدم
نمیدونم چرا دچار استرس شدم!
دلم گواه بد میده!
علی یه کم جلوی آیفون ایستادو با لحن مشکوکی پرسید:
- بهار، بیا ببین این خانمو میشناسی؟
- کیه؟
- نمیدونم، هنوز نپرسیدم، بیا ببین!
با دین اون خانم نفسم بند اومد!
اون اینجا چکار میکنه؟!
شاید ... شاید از سهیل خبر آورده!
با هیجان گفتم:
- اینکه مادر شوهرمه!
اخمای علی تو هم رفتو با لحن تأکیدی گفت:
- ولی این خانم مادر من نیست!
اوه اوه!
باز گند زدم!
طرف بهش برخورد!
بی خیال!
یه مانتو پوشیدمو شال سرم کردمو بیرون رفتم
خیلی اضطراب داشتم
نمیخواستم بمونمو بپرسم چس شده
میخواستم برم ببینمشو بپرسم چه اتفاقی افتاده!
راستش دلمم براش تنگ شده بود!
کم از مامانم نبود برام!
درو باز کردمو صداش زدم
- مامان!
پشتشو به در کرده بود به طرفم چرخید
با دیدنش خواستم بغلش برمو بوسش کنم که تا صورتمو جلو بردم، غافل گیرم کردو کشید تو گوشم!
دستمو رو صورتم گذاشتمو ناباور بهش نگاه کردم
حرف تو دهنم خشک شد!
چی میتونستم بگم
چی داشتم که بگم
صداش منو از افکارم بیرون آورد:
- دختره ی ...
سهیلم چی برات کم گذاشته بود که این کارو کردی؟
تا دو روز رفت زندانو نبود اراده از دست دادی؟
این بود عشقت؟!
نتونستی جلوی نفستو نگه داریو شوهر نکنی؟
فکر کردی میمره و گفتی گور بابای سهیل؟!
مارو بگو که فکر میکردیم عروس بدبختمون هر روز میاد برای رضایت گرفتن!
البته رضایتم گرفت!
اونم چه رضایتی!
باید میدونستم که کسی که یه روز برای بچه ی من چشمو ابرو اومده، یه روزم برای یکی دیگه چشمو ابرو میاد!
شما زنهای حالا از مردا رد کردید!

romangram.com | @romangraam