#اعدام_یا_انتقام
#اعدام_یا_انتقام_پارت_145
- چه فداکار!
- اينجور آدما کم پيدا ميشن
- خوب تعريفشو ميکنى نکنه دلتو برده؟!
- هيچ وقت کسى جاى مريمو نميگيره
ولى براى بهار احترام زيادى قائلم
- نکنه تلافى شو سر عسل در بياره؟
- انقدر که بهار هواى عسلو داره من که باباشم ندارم
- اوممم، چى بگم؟
چرا زودتر نگفتى؟
- نميخواستم کسى بفهمه
قرارم نيست کسى چيزى بدونه
- باشه بين خودمون ميمونه
- ممنونم
- ولى خيلى زبون داره
بدت نيادا اما عجيب بچه پررو ئه!
- حاضر جوابه!
- خيلى
به دنبال اين حرف هر دوشون خنديدن
رو آب بخنديد
منو مسخره ميکنيد؟
زودتر چايى بريزم ببرم تا بيشتر از اين پشت سرم صفحه نذاشتن
سه تا چاى ريختمو تو سينى گذاشتمو از آشپزخونه بيرون رفتم
با ديدنم خنده اشون که هنوز ادامه داشت به لبخند تبديل شد
منم لبخندى زدمو به على گفتم:
- تو دين شما غيبت گناه نيست؟
- دين ما؟
مگه دين تو نيست؟
- چرا، ولى چون تو خيلى مواظبى گناه نکنى و از همه بيشتر امر به معروفو نهى از منکر برات مهمه، گفتم که حواست باشه!
- خوب نيست آدم فال گوش وايسته ها!
به اين مگس چشم آبى که مزه پرونى کرد نگاه کردمو در جوابش گفتم:
- غيبتو مسخره کردن آدما چى؟
خوبه؟
romangram.com | @romangraam