#اعدام_یا_انتقام
#اعدام_یا_انتقام_پارت_112
چشماشو باز کردو به سرعت به اتاقش رفتو درو محکم بست
واه اين چش شد؟ همينه که من ميگم ديوونه ست
منم به اتاق عسل رفتم
تو آينه به خودم نگاه کردم لبم متورم شده بودو رژ اطرافش پخش شده ..
يه کم رژ، کمرنگ تر از قبلى زدمو مانتومو پوشيدم، شالمم سر کردمو از اتاق بيرون رفتم
على روى راحتى نشسته بودو داشت با عسل کلاغ پر بازى ميکرد
کنارشون ايستادم
با احساس سايه ام سرشو بلند کردو باز اخم کرد
عسلو روى صندلى نشوندو خودش بلند شد
از روى صندلى کناريش يه پارچه مانند سياه برداشتو به طرفم گرفت
نگاهى به دستش کردمو گفتم:
- اين چيه؟
کلافه پوفى کشيدو گفت:
- چادره!
با اتعجب ابروهامو تو هم کشيدمو کمى بالا دادمو گفتم:
- چى؟
چادر؟
- آره، قراربود چادر سر کنى ديگه
اينم همونه که اونروز خريدم
دادم خاله ام دوختش!
- من مانتو پوشيدم، چادر نميخوام
- اين مانتوئه تنگو کوتاه حجاب حساب نميشه
- من با اين راحتم
مگه زوره؟
نميتونم چادر سر کنم
خودت يه روسرى هم سرت نيست، به من زورميگى!
- من اگه قرار بود چارقد سرم بکشم خدا زنم ميکرد، نه مرد!
چه مردشو محکمم ميگه
دستمو ازبالا. تا پايين بدنش تکون دادمو گفتم:
- مرد!
نه نر!
- منظور؟
- واضحه، زور گويى نشونه ى مردونگى نيست
منم زير بار حرف زور نميرم
- سر کن انقدر منو حرص نده!
- نميخوام
من همينم، از روز اول اينجورى بودم نميتونم به خواست تو عوض بشم
روز اول که ديدى
ميخواى بخواه، نميخواى نخواه!
با دستش فکمو گرفتو فشار دادو گفت:
- اگه فکر کردى اينجورى ولت ميکنمو طلاقت ميدم تا برى زن اون آشغال بشى کور خوندى
من تورو طلاق نميدم
تا وقتى که موهات رنگ دندونات بشه، تواين خونه ميمونى!
شده زندانيت ميکنم تا دست اون آشغال بهت نرسه
بلند گفتم:
- درباره ى سهيل درست حرف بزن!
دستشو بالا بردو به طرفم آورد
با بهت نگاهش کردم
چکار ميخواست بکنه؟!
دستشو تو نزديکيه صورتم نگه داشتو مشت کرد
دندوناشو رو تم فشار دادو گفت:
- متنفرم از اين که رو زن دست بلند کنم کارى نکن که مجبور بشم ...
اخمم غليظ تر شد
بهش غريدم:
- مردى به زور بازو نيست که زورتو به رخم ميکشى
- تمومش کن بهار
زود سرت کن بريم تا ديرتر از اين نشده
- ميگم نميتونم، مگه زوره!
- آ ره زوره!
روزى که قبول کردى بخاطر اون، تن به هر خواسته اى بدى بايد فکر اينجاشو ميکردى
خوبه فقط يه حجاب داشتنو ازت خواستم، اگه ...
با پشت دستش کشيد روى صورتمو تو چشمام نگاه کردو ادامه داد:
- کاراى ديگه اى ميخواستم ازت چکار ميکردى؟!
- ق ... قرارمون از اولم همين بود
romangram.com | @romangraam