#دزد_قلبم_پارت_67


بعد به طرف اون دوتا مرد رفت و به دستاشون دستبند زد

-جناب سروان بخدا ما کاری نکردیم

-خفه شو تو کلانتری همه چیز مشخص میشه

بعد با بی سیم درخواست ماشین کرد و نگاهی به دخترا انداخت که ترسیده بودن مسلما از اون دخترای خیابونی نبودن و از بدشانسی گیر این دوتا افتادن

با اومدن ماشین چشم از اون دوتا برداشت و بعد از تحویل دادن اونا و توضیح دادن قضیه اون دو مرد رو بردن

مرد به سمت ارغوان و شکوفه رفت ناخودآگاه به ارغوان زل زد انگار که خیلی براش آشنا بود و میشناختش اما نمیدونست کجا اونو دیده

ارغوان که نگاه اون مردو رو خودش دید اخمی کرد و گفت:چیه؟ آدم ندیدی؟

مرد پوزخندی زد و گفت:احمق ندیدم

-کافیه یه بار بری جلو آیینه

مرد اخمی کرد و گفت: تا نقد هست چرا نسیه؟

ارغوان با پوزخند گفت:پلیس که تو باشی وای به حال خلافکار


romangram.com | @romangram_com