#دزد_قلبم_پارت_21


گوشیو قطع کردم و بهشون نگاه کردم انگار داشتن دنبال چیزی میگشتن معلوم بود دنبال گردنبندن فقط چرا دو تان نمیدونم

از پشت درخت اومدم بیرون و رفتم سمت یکشون که شال کرمی داشت با رسیدنم بهش سرشو آورد بالا نگام کرد و دو متر پرید هوا و جیغ زد اون یکی دختره با صدای جیغ برگشت و با دیدن من رنگش پرید سوتی زدم و جسی رو صدا کردم به ثانیه نکشید پارس کنان به طرف دخترا رفت دختر اولیه که چشمای سبز تیره ای داشت با شنیدن پارس ترسید و پرید پشت درخت ولی دومیه همونجا وایساده بود دستش رفت سمت جیبش که پریدم دستشو رو هوا گرفتم

-نه دیگه دوبار از یه جا نمیخورم

و دستشو پیچوندم که صدای ناله اش دراومد

دخترچشم سبزه از پشت درخت اومد بیرون و گفت:آهای با توام چیکارش داری ولش کن

و به سمتم حمله کرد که با دست دیگه ام بازوشو گرفتم و کشیدمش سمت خودم

-چه زری زدی؟

جیغی کشید و تقلا کرد بازوشو بکشه بیرون

تو همین اوضاع بودیم یهو صدای پرهام اومد

-چه خبره؟

نگاهی بهش کردم و گفتم:دزدای کوچولو رو پیدا کردم


romangram.com | @romangram_com