#دزد_قلبم_پارت_118

پرهام با اخم غلیظ من با نیش باز

پرهام که هنوز اخم کرده بود رو به هومن گفت:پاکش کن

هومن کله ای انداخت بالا و گفت:حرفشم نزن

و برگشت سرجاش

چشمم هنوز به هومن بود که صدای پرهام اومد:لازمه تربیتت کنم تا فضولی نکنی؟

نگاش کردم و گفتم:به اندازه ی کافی ننه بابام تربیتم کردن نیازی به تربیت تو نیست

پوزخندی زد:تو که راست میگی

-معلومه که راست ميگم فکر کردی مثله تو دروغ گوام

نگاه تیزی بهم کرد که درجا توجه داشته باشید درجا خفه شدم

والا

من جونمو دوست دارم

والسلام

romangram.com | @romangram_com