رمان دوسه_تا

#دوسه_تا
#دوسه_تا_پارت_53


مامان:مگه میشه

ستاره میگه مامانش تک فرزند بوده اما ستاره عمو وعمه داره قبل فوت پدرومادرش باهاشون قهربودن بعدام باستاره دعواشون میشه ایناهم قهرمیکنن میگه حاظرنیستم آشتی کنم چون اونا باعث مرگ خانوادمن منم دیدم ناراحت دیگه ادامه ندادم مامان ستاره ناراحت بود چون میترسید شما ناراحت بشین بخاطر اینکه کسیو نداره

مامان:نه دخترم دست خداست اما بالاخره باید آشتی کنن

مامان اون نمیخاد وقتی میگه مقصر مرگ پدرومادرشن چجورمیخاین آشتی کنه اخه

مامان':اخه عزیزم یعنی همینجوربدون کسی بالاخره یکی ازبزرگترش باید باشه بعدا مشکل پیش نیاد

مامان جان چیزی پیش نمیاد بعدام بیاد خودشون حل میکنن به ما ربطی نداره که منم به ستاره میگم بره خونش مامیریم اونجا براخواستگاری

مامان:باشه دخترم

داشتم میرفتم ولی انقدخوشحال بودم برگشتم لپشو ماچ کردم گفتم :عاشقتم مامانی لپموبوسیدو

گفت: منم عزیزم

رفتم پیش ستاره چون خوشحال بودم بدون درزدن رفتم تو

ستاره دیدی گفتم مامانم چیزی نمیگ

ستاره:واقعا

آره فقط بزار بابام بیاد مامانم باهاش حرف بزنه که کی بیایم خواستگاری بعدش هروقت گفتم تو بروخونه ما میایم اونجا

ستاره:مرسی عزیزم

بعدشم بغلم کردو منو چلوند

وای ستاره خفم کردی

من و ستاره رفتیم پایین دیدیم بابام امده سلام کردیم نشستیم به ستاره با اشاره گفتم بره بالا

تا رفت مامان به بابا همچیو گفت بنده خدابابام اصن مشکلی نداشت گفت پنج شنبه صبح میریم شمال که ظهراونجا باشیم

منم پاشدم رفتم پیش ستاره.

ستاره ما پنج شنبه صبح راه میافتیما

ستاره:وای چه زود خب پس من فردا صبح میرم بلیط میگیرم میرم

( اخه امروز سه شنبه بود فردا صبح بره چهارشنبه ظهرخونس)

باشه عزیزم چندوقت دیگه زن داداشم میشیا.

ستاره سرخ شد آخی گوگولی خجالت کشید

خانوم خجالتی من رفتم بابای

خب امروز ستاره بلیط داشت باباهم بردش آزادی

برم اتاقم بخابم که فردا قراره بریم شمال.

رفتم روتخت نازم خوابیدم ساکم جمع کرده بودم آخه من هروقت پاشم انقد بی حالم حال ندارم کاری کنم دیگه زودتر جمع کردم به خاب نازرفتم

(قوقولی قوقولی)

ازدست این بچه ها اخه این چه زنگی

پاشدم دست وصورتمو شستم صبحانه خوردیم لباس خوشگلمو پوشیدم راه افتادیم منو تیام پشت نشستیم انقد خابم میومد سرمو گذاشتم روشیشه تخت خابیدم تا شمال.

آدرس خونه ستاره روبه بابا دادم

رسیدیم دم دربه ستاره زنگ زدم

الوسلام سیتی دروبازکن

ستاره:خاک عالم چرا زودتر نگفتی بیاین تو

romangram.com | @romangraam