#دوسه_تا
#دوسه_تا_پارت_42


آدرس دادن گفتن بیا ما اینجا نشستیم

گازدادم به سمت سفرخانه ماشینو پارک کردم. رفتم تو تا دروبازکردم بالاسرم بادکنک ترکید یه عالمه کاغذ رنگی ریخته شد روسرم چشامو بسته بودم باز کردم چشممو دیدم همه دست میزنن دارن شعرمیخونن.

تولد تولد تولدت مبارک بیا شمعارو فوت کن که 100سال زنده باشی

وای خیلی خوشحال شده بودم چه اشتباه درموردشون فکرمیکردم رفتم همشون بوس کردم البته دخترارو ازشون تشکرکردم .

کیک و باچایی خوردیم حسابی خوشمزه بود دستشون دردنکنه

نوبت کادوها بود یکی یکی بازکردم.

مریم.یه گردبند خوشگل به اسم تینا برام خریده بود.

فاطمه:ادکلان همون بویی که خیلی دوستش داشتم

ستاره: یه دستنبد که روش نوشته بود خدا با یه پیراهنی که قبلا من خیلی ازش خوشم امده بود رفته اونوخریده

محمد:یه عینک برام خریده بود

حسین: کیف پول

تیام :وسیله آرایش خریده بود برام وای یه عالمه ازهمه رنگ همچی خریده بود میدونست دوست دارم میخام عاشقشم

اما امیر:سرویس طلا خریده بود که همه تعجب نگاه میکردن

ازهمشون تشکرکردم خیلی خوبی بود حسابی بهم خوش گذشت ازشون معذرت خواستم که فکر میکردم نامردن یادشون نیست اونام گفتن مگ میشه یادمون بره یه روز به یادموندنی شده بود خدایا شکرت.

رفتیم سوارماشینامون شدیم قرارشد بریم پارک یکم بشینیم حرف بزنیم بچه ها خیلی مشکوک بودن هرچی پرسیدم چیشده نمیگفتن .

نشستم روتاپ تیام هلم میداد سرسره سوارشدیم الکلنگ همچی سوارشدیم که دیدم بچه ها گفتن بریم خونه عجیب بود کارشون تا چنددقیقه پیش میگفتن نریم الان میگن بریم.

چیزی نگفتم رسیدم خونه ماشینووپارک کردم حتما یه چیزی شده چون همیشه به بچه ها میگم بیاین خونمون بزورمیان الان بدون اینکه من حرفی بزنم پاشدن امدن خیلی عجیبه.

هرچی توکیفم گشتم کلیدمو پیدانکردم وا کجاگذاشتمش مجبورشدم زنگ بزنم دربازشد من جلوجلومیرفتم بچه ها پشتم. تا درخونه روبازکردم برفه شادی ریختن روسرم وای خدای من اینجاروببین.

همه فامیل امدن . خونه تزئیین شده یه کیک دوطبقه رومیز کادوهام کنارش گذاشتن همچی عالی بود داشتم میمردم انقدخوشحال بودم پریدم بغل مامانم.

مامان مرسی عاشقتم

مامان:دخترم کار بچه ها س من کاری نکردم عزیزدلم

رفتم پیش بچه ها گفتم:واقعا مرسی خیلی توزحمت افتادین خدایا باورم نمیشه

مریم:کاری نکردیم عزیزم همش پیشنهادامیربود مافقط کمک کردیم

یه نگاه به امیرکردم گفتم:خیلی ممنونم همه حرفامو باچشام بهش گفتم

فاطمه:بروروصندلی بشین کیک وفوت کن که برقصیم

رفتم نشستم پشت میز شماردن من کیک فوت کردم وبریدم مامان کیک و برد تا تقسیم کنن .

فاطی آهنگ دونه دونه گذاشت صداشو برد بالا. دست منو مریم وگرفت برد وسط سه نفری شروع کردیم رقصیدن

مریم رقص عربیش عالی بود بی نظیره

فاطمه رقص خارجیش عالی بود

منم که چون همچیم بیسته همه رقصا رو بلدبودم کلاس رقص هم رفتم

همه چشاشون به ماسه تا بود

آهنگ تموم شد

ماسه تا یه رقص رو باآهنگ سامی بیگی هماهنگیم عین هم

خیلی دوسش دارم

فاطی امد گفت بچه ها حاظرین رقصمونو اجرا کنیم هردوقبول کردیم اخه کسی ندیده بود

romangram.com | @romangraam