#دوسه_تا
#دوسه_تا_پارت_3
میدونم عزیزم
بچه ها وای نگاه این گنجشک رو چه خوشگله
مری:جیغ بگوبره
خخخخ مریم خله بگم بره مگ میفهمه
مریم: وای نمیدونم بفرستش بره
منو فاطی داشتیم به کارش میخندیدیم
چقد توترسویی بچه ها بریم سواره تاپ و سرسره بشیم آخ دلم خاست کودک درون فعال شد
مریم وفاطی :ایول بریم
سوارتاب شدم وای چقدر کیف میده چقدر لذت بخشه یاد دوران بچگیم افتادم که مامان و بابام میبردنم پارک وقتی ک سواره تاب وسرسره میشدم میل نداشتم بیام پایین هرچی میگفتن بیا بریم خونه میگفتم نه ،یادش بخیر
وقتی سوارتاب میشدم وقتی هلم میدادن میگفتم تاب تاب عباسی خدا منو نندازی اگ منو بندازی توبغل مامان و بابا بندازی وای چه دورانی بودا
بچه ها یادتونه: فاطمه و مریم گفتن اره یادش بخیر
مریم بیا هلم بده میخام برم اون بالابالا ها
مریم:امدم
مریم داشت هلم میداد آخ ک چه کیفی میداد داشتم تو یه دنیا دیگ سیرمیکردم هیچی متوجه نمیشدم
مریم چندبار صدام کرده بود متوجه نشده بودم درآخر مریم یه جیغی کشید که کرشدم.
وای چته مریم کر شدم
مریم:معلوم هس تو کدوم دنیایی هرچی صدات کردم جواب ندادی
متوجه نشدم مری.
بچه ها بریم سرسره
مریم و فاطمه:بریم
رفتیم سمت سرسره مریم نشست فاطمه پشتش منم پشت فاطمه قطاری نشستیم و باهم سرخوردیم . وای خدا چه کیفی داد
بچه ها بریم: آره بریم
رفتیم به سمت ماشین سوارماشین شدیم
ضبط و روشن کردم صداشو بردم بالا.
با اون نگاه گیرات خودتوجادادی توقلبم نمیدونم چیشد ک شدم عاشق تو کم کم
خدامیدونه من دیوونه دلم آروم نمیشه
نبینمت یه لحظه آره این حال خوبم به همه دنیا میارزه عاشقم کردی حال دلو بد کردی.
اووو دست
مریم پشت فرمون داشت قرمیداد
فاطمه داشت میرقصید و سوت میزد
منم همشو انجام میدادم .
بچه ها پایه هستین بریم شمال .
مریم: آره پاییتم شدید
فاطمه: ایول آره اما باباها چی
مخشونو میزنیم مگ میشه نتونیم
romangram.com | @romangraam