#دوسه_تا
#دوسه_تا_پارت_13


اها اها اها اها بیااا

دلی دل دلی دل

اهنگا میخوندم و برای خودم میرقصیدم تو ماشین

کار چیزی که نداشتمممممممم اصلااا بیکار بودم

تارسیدم خونه مریم ایناااااااااا

شانس اوردم ننه اش نبود

حوصله فضولا رو نداشتم

زنگ زدم ک برداشت ایفونا

-کیه

صداما کلفت کزدم گفتم خانوم بنده از کلانتری مزاحم میشم سرگرد امیری هستم شما ب جرم هم دستی با قتل بازداشتین مرده بودم از خنده

مریم با بغض گفت

الان م میام

از خنده مرده بودم

درو که باز کرد منو دید

اول نگا کرد بعد فهمید

اسکولش کردم افتاد دنبالم

اون بدو من بدو مثل موش و گربه افتادیم دنبال هم همه نگامون میکردن سرتکون میدادن یعنی خل و چلین.

رفتیم تو خونه

مریم:دارم برات دختره دیوونه سکته کردم

مگ توهم دستی کردی ک ترسیدی خخخ

مریم:دیگ فکر نکردم چی میگی خب ترسیدم دختر خل .

نشستیم داشتیم حرف میزدیم

گفتم مریم پاستور بیار بازی کنیم؟

مریم:باشه ایول حوصلم سررفته بودا

نشستیم بازی کردیم . من 2بودم مریم 1

یه دست دیگ بازی کردیم من بردم شدیم 3-1 ایول پریدم بالا داشتم میرقصیدم بدنو بلرزون جون بابا آها بیا وسط مری بردم.

داشتیم میرقصیدیم . دیدم یکی وایساده بربر نگامون میکنه توهنگه.

دیدم یه پسرس. پسرعمه مریم بود یه جیغ کشیدم پسره ازترس دررفت.

وای آبروم رفت . اینجور منو دید

دیدی چیشد ابروی نداشتم رفت

گند بزنم شانس منو شانس ندارم ک اخه این غول بیابونی از کجا پیداش شد اه اه اه

گند زده شدبه مخ بی اعصاب من

رو کردم ب این شتر مرغ و گفتم

مری من رفتم خوش بگذره

مریمم یه چشم غره رفت و زیر لب گفت درد

romangram.com | @romangraam