#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_87
چند نفس عمیق کشید_اره داشتم خفه میشدما..گفتم یهو شاش میگیره بدبخت میشیم...
خودش روی تخت پرت کرد_عجب صدای پر ابهتی داشت لامصب
معلومه از اون پاچه بگیراست
خندیدم_آره نمیبینی هنوز نیومده چجوری داد و هوار میکنه
نیلا چشمکی زد_خودم رامش میکنم عشقم
چپ چپ نگاهش کردم_باز تو پسر دیدی رم کردی؟؟
بلند خندید که سریع پریدم و جلوی دهنش گرفتم_ببند این غار رو
مریم بیرونه میشنوه صداتو...
نیلا دستم از روی دهنش برداشت_بشنوه فکر میکنه تویی
پس گردنی بهش زدم_اره انقدر هم خره نمیفهمه
من دارم با عمه تو بگو بخند میکنم...
نیلا الکی اخم کرد خندید_هوی به عمت توهین نکن...
تقه ای به در خورد
سریع از جام بلند شدم
فرصت نبود نیلا رو قایم کنم
سریع خودم پریدم زیر تخت
که در اتاق باز شد
صدای مریم اومد_نیلو جان من دارم میرم خونه دخترم..برای شام قیمه بار گذاشتم اقا خیلی دوست دارن...برنج رو هم دم کردم فقط مواظب باش ته نگیرن
صدای از نیلا نیومد
یواشکی نیشگونی از پشت پاش که از تخت آویزون بود گرفتم
که جا خورد
نیلا_بله چشم...
مریم خداحافظی کرد
سرم از زیر تخت بیرون آوردم_خاک برسرت چرا خشکت زده بود
نیلا خندید_آخه یهویی مثل جن زده ها پریدی زیر تخت فکر کردم
این یارو اومده بخورتت...
لبم کج کردم_هه بی مزه ...
از زیر تخت بیرون اومدم رو به روی نیلا روی زمین نشستم_پاشو لباسات عوض کن دست بکار بشیم...
مثل بادکنک خالی شد_دست به چه کاری؟؟
_تمیز کاری عشقم
نیلا_آخه من تو عمرم دست به سیاه سفید نزدم همش تو خونه این پسرا خانومی میکردم برای خودم چجوری الان ...
پس گردنی محکمی بهش زدم که ساکت شد_کم وز وز کن پاشو الان اقای یخچال میاد باز من بدبخت باید تنهایی حمالی کنم...
رو به روی هم ایستاده بودیم
هردومون لباس های مشابه سر تا پا مشکی پوشیده بودیم
با دستمال سه گوش کوچیکی که بسته بودیم به سرمون خیلی با نمک شده بودیم
لبخندی زدم که نیلا هم متقابل لبخند زد_خیلی جیگر شدی خواهری
نیلا _خیلی جیگر شدی خواهری
اخم کردم_ادای منو درنیار
نیلا_خیلی دوست دارم نیلو...
محکم بغلش کردم_منم عاشقتم که...
چند ضربه به پشتش زدم_الانم صحنه رو هندی نکن بدو بریم سر کار
منو از خودش جدا کرد _ بعضی وقتا فکر میکنم لیاقت ابراز علاقه منو نداری..
خندیدم_گمشو بریم دیونه...
romangram.com | @romangram_com