#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_84


مردک ازخود راضی...

میمردی مثل ادم جوابمو بدی





الان که معلوم نشد با کی زندگی میکنه باید خیلی دقت کنیم با نیلا که دوتایی توی خونه دیده نشیم...





با صدای اون زن از فکر بیرون اومدم





_عزیزم بیا بریم اتاقت نشون بدم





لبخندی بهش زدم_ممنون خانوم





سری تکون داد_اسمم مریم عزیزم





دستم به سمتش دراز کردم_منم نیلو هستم





دستش توی دستم قرار داد_خوشبختم دخترم





همراهش به سمت انتهای راه رو رفتیم

دوتا در کنار هم قرار گرفته بود





هه حتما مثل این فیلم و رمانا یکیش اتاق من میشه یکیش ازین شازده مغرور





که با صدای مریم از رویا پردازیم دست کشیدم

_اینجا دوتا در هست یکیش دستشویی..





در دومی باز کرد _اینم اتاق تویه عزیزم





پنچر شده پرسیدم_دستشویی؟؟





که طفلی با دیدن قیافه زارم متعجب گفت_آره چیزی شد؟؟





سرم تند تند به طرفین تکون دادم_نه نه...چقد خوبه انقد دستشویی به اتاقم نزدیکه ...





لبخندی زد





وارد اتاق شدم





اتاق سه در چهار کوچیک بود

با تخت یک نفره و کمد ساده گوشه اتاق





یعنی اتاق ازین ساده تر تو این خونه پیدا نمیشد

فکر کنم انباری بود اسمش گذاشتن اتاق





خب بگو خونه به این بزرگی میمردی یه اتاق بزرگتر بدی به خدمتکارات...





اقای قالی فروش...





مریم_میتونی بعد عوض کردن لباسات کارت شروع کنی





من باید برم تا یک ماه نمیتونم بیام

دخترم پا به ماهه وباید کنارش باشم





لبخند زورکی روب لبام نشوندم_آ سرگرد اینجا تنها زندگی میکنن؟؟





مریم_اره تنهاست ولی بیشتر اوقات دوستانشون میان پیششون ...





لب گزیدم اوه پس افتادم تو منبع پلیسا....





_ میشه من برم وسایلم از خونه بیارم؟؟





لبخندی زد_آره عزیزم..زیاد نیاز به وسایل نداری چون اینجا همه چیز هست





_هه اره چندتا وسایل شخصی و ایناست





باشه ای گفت

از اتاق خارج شد





خب حالا باید فکر کنم چجوری نیلا بیارم توخونه با وجود مریم اینجا





کمی کار سخت میشد...



romangram.com | @romangram_com