#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_7
که داد زدم_کجا میری...
از همونجا جوابمو داد_کیف بیارم دیگه...
تای ابروم بالا رفت_مگه تو آشپزخونه بود...
با صداش هل کرده بلند شدم به سمت آشپزخونه رفتم_وای نیلو نیست...
وارد آشپزخونه شدم
که نیلا رو دیدم تا کمر وارد کابینت شده و اطراف سطل زباله رو نگا میکنه
_مطمءنم اینجا گذاشته بودمش....
آب دهنم قورت دادم_دیشب...
آشغالا...
دم در....
با دست محکم به پیشونیم کوبیدم
نیلا جن زده سریع جیغ زد_وای نه...
با دو به سمت بیرون خونه دوید
از پنجره آشپزخونه پایین نگاه کردم_هیچ چیزی اطراف سطل زباله نبود...
نیلا تند تند اطراف نگاه میکرد و اینور اونور میرفت
یهو با غم روی زمین نشست
وای بدبخت شدیم
باز باید میرفتیم دزدی...
لعنتی
گفتم حداقل یه سالی از این شغل شریف راحت شدیم...
هربار ک نیلا یا من وارد اتاق خواب یکی از پسرا میشد
گوشت تنم میریخت تا به سلامتی از خونه بیرون بیایم
میتونستیم این شغل رو کنار بذاریم
ولی نارو زدن به این پسرای تی تیش مامانی رو دوست داشتم
وقتی میفهمیدن چه کلاه بزرگی به بهونه هوس سرشون رفته
با صدای جیغ جیغ نیلا
دستام روی گوشام گذاشتم_آخ آدم چقد خنگ...نه میخوام بدونم...تو نباید یه نگاه بندازی که چیو داری پرت میکنی بیرون...
در خونه پشت سرش بست به سمت من اومد_واقعا خوشبحال اونی که کیف پیدا میکنه
مفت مفت میلیونر میشه
اونوقت ما دوتا بخاطر یه ندونم کاری خانوم باید باز تو خونه این و اون سگ دو بزنیم
بی صدا نگاهش کردم که عصبی تر شد_لال مونیم که گرفتی...
خونسرد به سمت یخچال رفتم_حالا که کیف گم شده..واسه چی حرص بخورم..
نیلا نیشگونی از باسنم گرفت
که تا مغز سرم سووخت_آیییی آی ای
نیلا_حقته تا توباشی گند نزنی بعد خونسرد
بگردی واسه خودت
از حرص خوردنش خندم گرفته بود_خب همه حرصا رو همیشه تومیخوری چیزی به من نمیرسه...
نیلا پشت به من کرد به سمت اتاقش رفت_زودباش حاضر شو بریم سراغ کیس بدی
من فردا نتونم برم خرید لباس دق میکنم
سرمو به نشونه تاسف تکون دادم
به سمت اتاق رفتم
نیلا تا کمر توی کمد فرو رفته بود_چی میخوای بپوشی؟؟
عصبی غرید_این دفعه من میرم تو اتاق با پسره
شما میری دنبال پول
والا هی میره با پسرا خوشکل عشق و حال
هی من تو خونه این و اون
دنبال یه لقمه نون باشم
تو بیای بندازیش تو سطل آشغال
خندیدم_باشه بابا
همچین میگه یه لقمه نون انگار بیل میزنه تو خونه ها....
romangram.com | @romangram_com