#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_20
این نوه من قرار بود بیاد اینجا بمونه تا من بیام...بی زحمت صداش میزنی..
نگاهش توی خونه انداخت و اطراف کاوی
لبخندی زدم_آ..اینجا نیستن..
متعجب گفت_نیست؟؟اون که جای بلد نیست جز اینجا یعنی کجا رفته؟؟
ترجیح میدادم از بلاهای که نیلا سرش اورد چیزی نگم..
شونه بالا انداختم_نمیدونم وقتی فهمیدن من اینجا تنها زندگی میکنم ترجیح دادن بیرون بمونن
سری تکون داد_ تعصب این بچه عاصیم کرد دیگه..
با صدای سرفه کسی نگاه از نرگس جون گرفتم با دیدن مرتضی
یاد چند ساعت پیش افتادم
و نا خودآگاه لبخندی روی لبم نشست
که مرتضی سرش پایین انداخت_سلام مادرجون..
نرگس خانوم سریع پرید بغلش شروع کرد به تف مالی صورتش...
_سلام به روی ماهت پسرکم
که مرتضی بزور اون از خودش جدا کرد
ریز خندیدم
نرگس جون_کجا بودی مادر ؟؟دورت بگردم ...
بوی بدی به دماغم خورد..
بینی مو چین دادم
و یهووو زدم پشت دستم
_وااای غذام سوخت
پریدم تو آشپزخونه...
سریع زیر گاز خاموش کردم
و قابلمه توی سینک انداختم و شیر آب باز کردم
که بخار زیادی ازش بلند شد
با صدای نرگس جون
_غذات سوخت مادر؟؟
هینی کشیدم_وای...ترسیدم
صندلی کمی تکون خورد
که نگاهم به نیلا افتاد
مثل موش خودش زیر میز جمع کرده بود..
نرگس جون به سمتم اومد که سریع جلوش ایستادم_آ..فدای سرتون...بیاین بریم بیرون اینجا بو سوختگی میده اذیت نشید...
مرتضی تو چارچوب در ایستاد_مادر جان کلید واحد میدین من برم خونه خستم؟؟
نرگس جون دستش توی جیبش زد و کلید بیرون اورد
که بی هوا کلید از دستش سر خورد و کنار میز افتاد...
نگاهم روی کلید و نیلا که کمی از بدنش معلوم میشد خشک شد..
نرگس جون خم شد تا کلید ها رو برداره که
زودتر ازش کلیدا رو از روی زمین برداشتم و جلوی دید نرگس خانوم ایستادم تا نیلا زیر میز نبینه
_وا شما چرا با این کمر دردتون خم میشید؟؟
خندید_دخترم کوه که نیمخواستم بکنم یه دسته کلید بود ..
لبخند زورکی زدم_بازم ممکنه به کمرتون فشار بیاد
کلیدا رو به سمتش گرفتم_بفرمایید
کلیدا از دستم گرفت_خب الان که غذات سوخت توام بیا بریم ناهار خونه ما...
ماکارونی با ته دیگ سیب زمینی درست کردم
که شما جوونا عاشقش هستید..
لبخندی عمیق روی صورتم نشست _وای مرسی
مرتضی _من جلو درمنتظرتونم مادر جون
نرگس _برو منم اومدم
بعد رفتن مرتضی
نرگس جون رو به من کرد_بریم...
تند تند سر تکون دادم _آره ...
پشت سرش قدمی برداشتم که نیلا از زیر میز
پام گرفت
سریع ایستادم
آخ از نیلا فراموش کردم
_نرگس جون شما برید من میام..لباسم عوض کنم
به سمت درخونه رفت_باشه دخترم...
بعد رفتنشون در سریع بستم
که نیلا با غرغر از زیر میز بیرون اومد_آخ کمرم خشک شد ..این کمر دیگه برای من کمر بشو نیست
من بگو واس کی اون زیر قایم شدم..
romangram.com | @romangram_com