#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_13
نفس آسوده ای کشیدم_بازم جای شکرش باقیه...
نیلا_خب حالا بریم خرید
چپ چپ نگاهش کردم
_من چجوری با تو بیام اگه دوتاییمون باهم ببینه
میفهمه کلکش زدیم...اون مردی که من دیدم معلومه از اون کله گنده هاست..
پلاستیک روی پام گذاشت _اگه اینو بپوشی نمیفهمه
داخل پلاستیک نگاه کرد_چادر؟؟
رفتی چادر خریدی؟؟
لبخندی زد که تمام دندوناش به نمایش گذاشت_اره
تازه رو بندم داره...
جیغی کشیدم _چی؟؟؟
نیلا گوشاش گرفت_خب اینجوری صورتت معلوم باشه که فاتحه مون خوندس...بعدشم میتونم بگم مامانمی
لبخندی زد که نیشش تا گوشش رسید
عصبی غریدم_تو رفتی نصف پولمون دادی به چادر ..حالا با چی میخوای خرید کنی؟؟
نیلا_خب چادر لازممون میشد..
_یعنی چی؟؟
خندید_تعداد دوست پسرا زیاد میشه لازم تو وقتی میای بیرون چادر و روبند بزنی...
چپ چپ نگاهش کردم_عمرا من اینو بپوشم اونم با رو بند....
خودت بپوش ..
چهرشو مظلوم کرد_من اگه بپوشم کی لباس پرو کنه و انتخاب کنه؟؟؟
نفسم کلافه بیرون دادم_پس من نمیام خودت برو...
زار زد_نیلو توروخدا تونباشی میدونی من هیچی نمیخرم...
پلاستیک از دستش چنگ زدم_فقط اینبار میپوشم...تاکید میکنم فقط اینبار
اونم مطمءن باش باید جبران کنی برام...
خندید_چشم....قربونت برم
از ماشین پیاده شدم و به چادر نگاه کردم
اصلا نمی دونستم چطوری بپوشمش
_نیلا این چجوری میپوشن
نیلا چادر رو ازم گرفت:
- بیا فروشنده یادم داد
چادر رو سرم کرد و بند هاش رو پشتم گره زد:
- این دیگه چه مدلیه
- قجریه
روبند رو هم ازم گرفت و روی صورتم گذاشت و بنداش رو گره زد
نالیدم:
- دارم خفه می شم
نیلا_غلط کردی عشقم خیلی خوشکل شدی..
زیر لب غریدم_بمیر عزیزم
دستم گرفت_بیا بریم...دیر میشه...
همینجور که غر غر میکردم منو دنبال خودش کشید_نمیشد یه وقت دیگه بیای خرید..اصلا نمیخریدی این لباس میمیردی
نیلا _هیس هیس پسره داره میاد اینطرف...
نگاهم به رو ب رو افتاد
رادمهر با دو سه تا مرد درشت هیکل بهمون نزدیک شد
رو به نیلا کرد_سلام نیلو خانوم..
نیلا لبخند لوسی زد_سلام..
کمی مکث کرد
_اسمتون یادم رفت...
_رادمهر هستم..چقد زود فراموش کردی..
نیلا_آره حواس پرتیه دیگه...
خب ما باید بریم دیگه
رو به من کرد _بریم مادر بزرگ؟؟
romangram.com | @romangram_com