#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_10
پسر_خانوادت کجان؟؟؟
نیلا آهی کشید_فوت شدن...تنها زندگی میکنم..
پسر نیلا رو یه سمت خودش کشید_متاسفم عزیزم ...ازین به بعد من هستم دیگه تنها نیستی
بوسه ای روی گردن برهنه نیلا نشوند
ریز خندیدم
فقط خدا میدونست نیلا چقد از بوسیدن بدنش متنفره...
پسر_چرا جز شالت بقیه لباسات بیرون نیاوردی؟؟
نیلا_راحتم عزیزم...
دستاش به سمت دکمه های مانتوش برد _من ناراحتم ..همش فکر میکنم پیش من معذبی...
نیلا دستش پس زد_نه...اخه...
پسره تو یه حرکت دو طرف یقه مانتو نیلا رو کشید که هر کدوم از دکمه ها به سمتی پرت شد
نیلا با دهن باز به مانتوش و اون پسر نگاه میکرد
پسره_جانم چه بدن سفیدی داری....
اون لحظه کارد میزدی به نیلا آب پرتقال میزد بیرون بجای خون
از خنده در حد انفجار بود
نیلا زیر لب غرید_میخوای بریم اتاق خواب تا بقیه لباسامو همین جا جر و واجر نکردی؟؟؟
پسره ک حرف نیلا رو شوخی برداشت کرد بود خندید_اوه عزیزم من معاشقه خشن دوست دارم
_خب باید چیزی از لباسام بمونه که بتونم برگردم خونه؟؟؟
پسر از روی مبل بلند شد و دست نیلا رو کشید _فعلا مهمون منی...نگران نباش بهتر از اینا رو برات میخرم عزیزم...
و اونو به سمت پله ها کشید
بعد از رفتنشون از پشت پرده بیرون پریدم
بهتر بود سریع کارم بکنم
تا نیلا پسره رو نکشته
مشغول گشتن اتاقا شدم
جاهای که به نظر میرسید میشه چیز با ارزشی پیدا کرد گشتم
چند گردنبند و دستبند نقره مردونه اصل به چشمم خورد
که سریع توی جیبم چپوندمشون
و مقداری پول که فکر کنم نزدیک 500 تومن میشد هم از توی کشو های میز برداشتم
دستمال روی صورتم اذیتم میکرد
حالا که کار تموم شده بود
دستمال از روی صورتم باز کردم
بهتر بود هرچه زودتر برم تا اتفاقی واس نیلا نیافتاده
سریع پایین اومدم تا طبق قرارمون با شکستن چیزی به نیلا علامت بدم که
پسره جلوی راهم سبز شد
با تعجب نگاهم میکرد
آب دهنم قورت دادم بدجوری گیر افتاده بودم
پسره_مگه نرفتی دستشویی؟؟؟اینجا چیکار میکنی؟
من من کنان_آ..آره رفتم ولی پیدا نکردم دستشویی رو...
نیش خندی زدم_فک کنم گم شدم...واقعاخونت بزرگه ها
انگار هنوز حضور یهویی منو جلوی راهش درک نکرده بود و نا باور گفت_ته راه رو گفتم که....
لبخند مسخره ای زدم_آها ممنونم..حواس پرتی گرفتما
عقب گرد کردم که با صداش خشکم زد_من یادم دوتا دکمه بالای مانتوت کنده شده بود!!!
صدام صاف کردم_آ...پاره بود؟؟نه میدونی سوراخ های دکمه اش گشاد شد..وقتی کشیدی از سوراخش دراومد
پاره نشده عزیزم که بد متوجه شدی...
کمی متفکر نگاهم کرد_شاید...
به سمتم اومد_بریم تو اتاق که بی صبرانه منتظر چشیدنتم...
عقب رفتم_ برم دستشویی میام..
romangram.com | @romangram_com