#دختر_بد_پسر_بدتر_پارت_54


با اینکه اتاق ها برای پُرو لباس درست سمت راستم بود اما عصبی مانتو و شالمو کندم و‌تو‌ مشت گرفتم

نسرین که به سمتم اومد بدون توجه به سلامش لباسامو‌ پرت کردم تو‌ بغلش و رفتم سمت بچه ها

همشون بغ کرده کناری ایستاده بودن‌ و‌ کلافه بودن

بهرام‌

پرهام

سیا

یاسمن

همه بودن

با دیدنم به سمتم یورش بردن و من با حرص گفتم:

_ کی شروع میشه؟

پرهام نگاه کلافه اش رو بهم دوخت و گفت:

_ شروه شده، گروه سیاوش دو دور رو بردن، گروه لعیا باخت داد و حذف شد، گروه مهدی ام رفت فینال، گروه ما و گروه ستاره و گروه سیاوش مونده، سیاوش تقریبا بُرده فقط یه دور و ببره تمومه!

با حرص لپمو باد کردم

یاسمن با نگرانی دستشو رو بازوم گذاشت

تنها من و یاسمن از قشر مُرَفَه نبودیم و بقیه بیخبر بودن

پوست لبمو‌ با حرص جوییدم

بچه ها همه شروع کردن به امید دادن و روحیه دادن به منِ پر از حرص

صدای دی حی و که شنیدم و‌ اهنگ که قطع شد به خودم اومدم

_خب خب، استراحتمون تموم شد، همگی دورِ رینگو خالی کنن

دختر و‌ پسرا از وسط پراکنده شدن و‌ من با دیدن رینگ وسط سالن با حرص گفتم:

_ مگه کشتی کَجه

دی جی بلند اعلام کرد:

_ سیاوش شما دو‌ دور جلویید، حق انتخاب با توعه، با کی مبارزه میکنی؟

سیاوش و کنار دی جی دیدم

با بی حسی بهش زل زدم‌ و‌ اون نگاه پر شور و حرارتشو بهم دوخت و‌ رو به دی جی چیزی گفت که دی جی بلند در حالیکه لبخند مسخره ای داشت داد زد:

_و حالا سیاوش و نیاز دوباره در مقابل هم

همه با هیجان تشویق کردن و من بی تفاوت گفتم:

_ اینبار میبازی سیاوش

بدون توجه به روحیه هایی که بچه ها بهم میدادن دوییدم سمت رینگ

رو به روش که ایستادم بوی عطرشو که حس کردم انگار به عقب سفر کردم

حرفای سال ها پیشش تو گوشم زنگ میزد:



( _ نیاز، من با تو نمیتونم، چطوری با دختری باشم که مادرش باعث مرگ پدرش شده! دستتو بگیرم به دوستام بگم کی هستی؟ عشقم!؟ یا دختر عموم!؟ یا دختر زن بابام!؟ برم چی بگم؟ بگم مامانت همخوابه برادر شوهرش بوده؟ )



صدای زنگ مسابقه باعث شد قطره اشکم از چشمام به ارومی پایین بریزه و از گونه هام سر بخوره و نگاه سیاوش خشک شه

آهنگ پخش شد

دستامو به ارومی روی صورتم گذاشتم و صورتمو‌ پنهون کردم

با ضرب اول اهنگ یکی از دستامو برداشتم و با ضرب دوم دست بعدیمو

دستا و پاهامو گذاشتم رو قفسه سینمو خرچوندم


romangram.com | @romangram_com