#دختر_بد_پسر_بدتر_پارت_28


با خونسردی براندازم کرد و گفت؛



-باز از هنجرم به خاطرت کار کشیدم برو سر کلاست کوچولو.

با منم زیاد کل کل نکن .عواقب خوبی نداره

سرش و خم کرد تو صورتم و گفت؛

-این و یه نصیحت دوستانه در نظر بگیر.

از کنارم رد شد و وقتی ازم دور شد بلند گفت ؛

-البته ترجیه میدم تحدید فرضش کنی

وقتی ازم دور شد اروم گفتم؛

-تو هم من و دست کم نگیر. این و یه قانون فرض کن!



به سمت جایی که اون پسره گفته بود رفتم

وارد کلاس شدم. چهار نفر توی کلاس بودن و سرگرم حرف زدن و بنظر میرسیدن .هنوز استاد نیومده بود.به سمت یکی از پیانوها رفتم و پشتش نشستم کلا شیش تا پیانو بود که پنج تاش کنار هم قرار گرفته بود و یکی هم روبه رو که نشون دهنده این بود مال استادِ

_ سلام

با صدای دختری ک بهم سلام کرد به سمتش برگشتم

_ سلام

دستشو جلو آورد و گفت:

_ من پگاهم، پگاه مقدم و تو؟

دستمو جلو بردم و گفتم:

_ منم نیازم، نیاز آرام

و لبخندی بهش زدم

دخترخوبی بنظر میومد

چشم های آبی آسمونی و صورتی سفید و موهایی که با مهارت بلوند شده بود

_ چه اسم و فامیل قشنگی داری مثل خودت

به لبخند کوتاهی اکتفا کردم

اومد دوباره حرفی بزنه که تقی به در خورد و یک پسر لاغر اندام و خوشگل و خیلی آشنا وارد کلاس شد این که همون پسره اس که پیانو

می زد.

_ سلام

و نگاهی به هممون انداخت که وقتی منو دید با تعجب و لبخند خاصی کمی مکث کرد و بعد نگاهشو به سمت همه چرخوند و ادامه داد:

_ من سارین سیروانیم، خب حالا اگه میشه خودتون و معرفی کنید و بگید ک چقد آشنایی راجب این ساز دارین وچند تا ساز بلدین و این مسائل، خب شما شروع کنید.

و به پسری که سمت راست پشت اولین پیانو نشسته بود اشاره کرد

پسر مو خرمایی و لاغر اندام پا روی پا انداخت و هول شده گفت:

_ بردیا شروینم، سه تا ساز میزنم سنتور گیتار و فلوت

سارین نگاه ابیش و به پسر دوخت و گفت:

- خب عالیه راجب پیانو اشناییتی دارین؟

پسر آروم گفت:

_ نه

سارین چشم ازش گرفت و گفت:

_ بسیار خب نفر بعد


romangram.com | @romangram_com