#دختر_بد_پسر_بدتر_پارت_10


لبخندی زدم و گفتم:

_ خب...بامن!..1.2.3.4.

دست راست رو چپ...چپ رو پا....راست رو گردن..یه چرخش

- 321

-حالاخم شید.منتظر شید اهنگ اولین طپش و بزنه..

حالا اروم و با قفسه سینتون به خارج ضربه بزنید ...درسته..

کنار ساغر ایستادم و به سینش فشار اوردم و گفتم:





- ضربات و زیاد کوچیک میزنی بزرگش کن.





ساغر پشت چشمی نازک کرد و گفت:

به نظر من که من از تو بهتر میرم

من با خونسردی طوری که همه بشنون گفتم:





- به نظر منم تو ام چون بالا تنه ات تخته نمی تونی ضربه بزنی!





حس کردم همه ساکت شدن به صورت سرخ شده از خجالت ساغر چشم دوختم و گفتم:



_ این جا منو تو نداریم.من من نکن.حالا هم یا برقص یا برو!این جا جای پولدارای لوس و احمق نیست.



ساغر با چشمای اشکی نگاهم کرد و دویید از سالن بیرون همه بهم خیره نگاه می کردن داد زدم:





- دوباره شروع می کنیم.

- 4 3 2 1



بهرام اون طرف من. با سرعت داشت هیپ هاپ تمرین می کرد کلا ازش خوشم نمیومد.

اما خب بچه پولدار بود و خوشگل

که اصل کارم همیناست.اصلا مگه اخلاق و عشقم مهمه!

معلومه که نه. خیس عرق شده بودم.

رو بچه ها داد زدم:



- بچه ها تمرین کافیه.بقیش واسه سه شنبه



همه پیشنهادم و رو هوا زدن.


romangram.com | @romangram_com