#دختر_مغرور
#دختر_مغرور_پارت_54
ثنا هم بدو بدو پشت سرم اومد
-دیگه من غلط کنم تو رو بیارم یونی...
ثنا: مگه من چیکار کردم
روی صندلی نشستم ....با لبخند ادامه داد : چی میخوری سفارش بدم مهمون من
جوابشو ندادم که دوباره گفت: قهر نکن دیگه
گونمو بوسید که گفتم: قهوه با کیکه شکلاتی
ثنا دوباره با خوشحالی گونمو بوسید و رفت سفارش بده
برگشت دستش دوتا قهوه و یک کیک بود نشست رو صندلی و اونارو گذاشت رو میز و گفت:
النا خودمونیما چه جیگر بود
-ثنا جان عزیزم خوشگلم نازم بس کن دیگه یه غلطی کردم برای تو تعریف کردما
....
یه دفعه گفت : عـــــــه دیدی آدامس نگرفتم
یه چشم غره بهش رفتم از طرفی هم خندم گرفته بود...خیلی بد پیچوند رفت آدامسشو بگیره
... داشتم کیکمو میخوردم که صدای خنده ها بلند شد... به من میخندن 😳😳به دورو
برم نگاه کردم .... وای اینجا چه خبره
یه پسر از اون خوشتیپ ها افتاده بود روی زمین و ثنا هم داشت تهدیدش میکرد: که برای من
لاپایی میای آره اسلحشو در آورد به سمت پسره گرفت که صدای خنده ها قطع شد
ثنا: میدونی من خیلی از لاپایی گرفتن بدم میاد ... اگه فقط یه بار دیگه فقط تو نه هرکس
بخواد لاپایی بگیره مغزشو همینجا متلاشی میکنم ....
romangram.com | @romangraam