#دختر_مغرور
#دختر_مغرور_پارت_42


-خداحافظ

دیگه خواب از سرم پریده بود لباسامو با لباس خواب قرمز کوتاه عوض کردم ....

طبق معمول مسواک هم زدم موهامو شونه زدم .....فبلت و برداشتم

و روی تخت دراز کشیدم.... ببینم چیا داره سرگرم بشیم.....

موسیقی..، انگیری برد ..، انیستاگرام..،تلگرام..، چشمم خورد به گالری

رمزه گالری رو زدم همه ی عکسا اومد .... عکسای منو نیکا و ثنا

عکسای من با سرمایه گذار فرانسوی .. خلاصه...

عکسایه خودمو نیکا و ثنا رو نگاه کردم، یک عکسم خیلی قشنگ شده بود به تنه ی درخت تکیه

داده بودم و دست به سینه وایستاده بودم لباسم یه شلوار جین تنگ لیمویی بود با تاپ مشکی

موهام هم باز بود خیلی خوشمل بود 😇عکس و رد کردم یعدیش عکس نیکا و ثنا بود که

همدیگرو بقل کرده بودن لباس ثنا یه دامن چهار خونه سفید مشکی با تاپ قرمز بود و لباس

نیکا یه شلوارک جذب سفید با بلیز آستین کوتاهه بنفش بود.....همه ی عکسارو نگاه کردم ....

و خوابیدم





خانم .....خانم ....

-هوم

مریم: خانوم ثنا خانم زنگ زدن گفتن سوار هواپیما شدن

-چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی چرا زودتر بیدارم نکردی ساعت چنده

مریم با تعجب: خانم دوساعته دارم صداتون میزنم ساعت ۱۲

romangram.com | @romangraam