#دختر_مغرور
#دختر_مغرور_پارت_34


نیکا: میبینیش از صبح من و دیوونه کرده عین این بچه ها

خندیدم:ولش کن الان میرم اتاقشو آماده میکنم صداش در نیاد خـــــــب چه خبر....

نیکا: خبری نیس..........

یکم با نیکا صحبت کردم و تلفنو قطع کردم😍

اوف حوصلم سر رفت چیکار کنم .... چشمام به لاک های رنگارنگه روی میز آرایش

خورد... روی صندلی میز آرایشم نشستم لاک مشکی مخمل مو برداشتم و به ناخنام کشیدم

..... دستم و گذاشتم روی میز تا خشک شه چشمامو بین لوازم آرایشا گردوندم ...

وقتی ناخنام خشک شد.. لاک لب نارنجی رو لبام کشیدم... حالا چیکار کنم ... برم اتاق هارو

از دوباره ببینم برای ثنا یکیشو آماده کنند ...

در اتاق اولی رو باز کردم دکورش به رنگ یاسی بود ثنا این رنگو دوست نداره.... از اتاق

اومدم بیرون ... در اتاق دومی رو باز کردم اینم دکورش به رنگ سفید و مشکی بود این اتاق

خوبه براش ثنا همه چیزش سفید مشکی بود رفتم پایین و به مریم گفتم : مریم اتاق دومی

هست دکورش سفید مشکیه میشه برای فردا آمادش کنی

مریم:بله خانم

-ممنون

دوباره به اتاقم رفتم ببینم شارژ فبلت چند درصد شده .....

این که تازه ۶۰% 😔 به ساعت نگاه کردم ساعت ۳ظهر بود تا وقتی که دایی اینا میان برم

بیرون از روی تونیک یه مانتویه سفید پوشیدم و دکمه هاشو بستم یه شال مشکی هم سرم کردم

گوشیمو گذاشتم تو کیف دستیم کفش عروسکی سفید مشکی هم پام کردمو رفتم پایین و داد زدم

من دارم میرم بیرون ...... به محسن گفتم سوییچ لکسوس و بده سامان بدو بدو به طرفم

romangram.com | @romangraam