#دختر_مغرور
#دختر_مغرور_پارت_32
تو رو تو آغوش میگیرمت
ترک های دستتو میبوسمش
میخوام سایه تو رو سرم حس کنم
منو باز به آغوش گرمت ببر
به هرجایی رفتم دلم با تو بود
هنوزم یه دنیا غروری پدر
مـــــــی خـــــــــوام ســـــــــایـــــــــه تـــــــــو رو ســــــــــــــرم حـــــــس کــــــنـــــم منو
باز به آغوش گرمت ببر به هر جایی رفتم دلم با تو بود هنوزم یه دنیا غروری پدر
هنوزم یه دنیا غروری پدر
وقتی به خودم اومدم دیدم صورتم خیس از اشکه از جام بلند شدم وشروع به قدم زدن کردم
.... من دیگه نباید گریه کنم .... حتما تقدیرشون بوده که پیشه من نباشند..... کناره
استخر ایستاده بودم ... آره استخر بهترین سرگرمیه .... بدو بدو رفتم تو اتاقم وسایل شنا مو
برداشتم، مایو مو پوشیدم .... حولمو دورم پیچیدم و رفتم پایین به سارا گفتم برام آب پرتغال
بیاره .... وسایلامو روی صندلی کنار استخر گذاشتم کلاه ژله ای مو پوشیدم و شیرجه زدم
تو استخر .... یه چند دقیقه ای شنا کردم ....و اومدم بیرون روی صندلی نشستم حوله رو
دوباره دورم پیچیدم.... آب میوه رو از روی میز خیلی کوچولو کنار صندلی برداشتم.. یک
ذره ازش خوردم.... و دوباره سر جاش گذاشتم و باز پریدم تو استخر ..... ..
از استخر اومدم بیرون و زود رفتم سمت اتاقم و یک دوش گرفتم .....
از حموم اومدم بیرون ... یه شلوار مشکی جذب پوشیدم .... تونیک سرمه ایم که یقش بندی
بود ....هم پوشیدم ....موهامو خشک کردم و مدل پرنسسی بافتم کوچیک که بودم همیشه
romangram.com | @romangraam