#دختر_مغرور
#دختر_مغرور_پارت_30




باصدای جیک جیک کنجشک ها چشم هامو باز کردم کشو قوسی به کمرم دادم ساعتو نگاه کردم

با دیدن عقربه کوچیک روی ۱۲ چشمام گرد شد یعنی من تا این ساعت خوابیدم .... اصلا

امروز چند شنبه ست؟ گوشیمو برداشتم و تاریخ و نگاه کردم امروز چهار شنبه ست 😳

وای دانشگاه داشتم صبح ....ولش فوقش امروز نمیرم نرمم شریفی چیزی نمیگه از رو تخت

پایین اومدم دستو صورتمو شستم یه تاپ ساده سفید با شلوار ورزشی صورتی پر رنگ که

کنارش دوتا خط سفید داشت پوشیدم موها مو از بالا بستم یه رژ لب صورتی پررنگ هم زدم

صندل صورتی هم پام کردم گوشیمو برداشتم دوباره نگاهی به گوشی کردم دیدم یک پیام اومده

پیامو باز کردم از طرف ثنا بود نوشته بود : سلام عشقم من پنجشنبه میام ایران منتظرم باش

قربونم بری بای

خندیدم و زیر لب یه دیوونه ای نثارش ڪردم و از اتاق زدم بیرون





سر میز نشستم و صبحونه خوردم ..... سیر که شدم از سر میز بلند

شدم و رفتم تو اتاقم هندزفری مو برداشتم و رفتم پشت باغ که یک عالمه درخت بود نشستم به

درخت تکیه دادم....فردا روز پدره و پدر من نیست آهنگ پدرو که خیلی دوستش داشتم

گذاشتم.....:

هنوزم درست مثل کوه پشتمی

چقدر زود زمونه تو رو پیر کرد

جوونی تُو تو قاب عکس جا بزار

romangram.com | @romangraam