#دختر_مغرور
#دختر_مغرور_پارت_21


تلفنو قطع کردم دختره با آریا اومد سمتم با اخم رو به دختره گفتم: خانم محترم مگه نمیبینین با

تلفن حرف میزنم چرا با جیغ منو صدا میکنید شاید یه کار مهمی دارم

قبل از اینکه دختره چیزی بگه آریا گفت:من از طرف یگانه از شما عذر میخوام

-بفرمایید کاره تونو بگید

یگانه: میشه با شما عکس بگیرم

- پوف باشه فقط زود

یگانه رو به آریا گفت: عزیزم بیا ازمون عکس بگیر

آریا پوفی کردو سرشو تکون دادو گوشیه یگانه رو از دستش گرفت و از ما عکس گرفت





یگانه دوباره گفت : وای عالی شد میخوام بذارم تو انیستاگرام

لبخند زورکی زدمو گفتم : ببخشید دیرم میشه خداحافظ

آریا :خداحافظ

یگانه:خداحافظ

ازشون جدا شدم مغازه هارو نگاه میکردم که چشمم به یک گردنبند خورد که روش اسم

نوشته شده بود داخل مغازه شدم

-سلام آق.....

هنوز حرفم تموم نشده بود که یکی گفت : النا دایی خودتی? .

یواش برگشتم پشتم خودش بود 😏😏

-بفرمایید با من کار داشتید

romangram.com | @romangraam