#چشمان_سرخ_آبی_پارت_96


- نمی خوام تغذیه کنم. اونقدر که رگهام خشک بشه.

آدریان با کلافگی پاسخ داد:

- خودت می دونی نمیشه ... دیدي که من نتونستم با وجود تنفري که از ماهیتم دارم ... مطمئنا قبول شرایط

براي تو راحت تر از منه و تحمل این وظعیت براي تو ساده تره.

- نه ... من واقعا ...

آدریان با عصبانیت گفت:

- چرا براي تو ساده تره ... چون تو پیش از این یه خون آشام بودي و من یه نیمه الف ... تو به خون و نوشیدن

عادت داري فقط حالا شکارت فرق کرده.

آیدن با تعجب پرسید:

- تو یه نیمه الف بودي آدریان ... این چطور ممکنه؟

رزا به چشمان آیدن نگاهی انداخت:

- نیمه الف ... نیمه انسان ... مادرش انسان بود ... البته این مال وقتیه که الف ها و انسانها کنار هم با آرامش

زندگی می کردن ... بعد از تفکیک جهان اوضاع برگشت.

آیدن کنجکاوانه گفت:

- ادامه بده ... یعنی چی؟

رزا لبخندي زد و ادامه داد:

- همه چیز خوب بود تا اینکه انسان در صدد این بر اومد که دنبال چیزي بره که اونو از جادو قدرتمند تر کنه ...

- چی از جادو قوي تره؟

- انسان معتقده که علم. بعد جنگ در گرفت. جنگ بین الف ها و انسانها و یه لشکر سوم که براي برقراري

romangram.com | @romangram_com