#چشم_آهوی_من
#چشم_آهوی_من_پارت_56
-نه..نمیدونم شاید..
-می خوای ببرمت دکتر؟
-خوبم بابا،نگران نباش!
بی قراروبی تاب خودمولوس کردمومحکم بغلش کردم،تمام دنیام توی این آغوش خلاصه می شد!دارینوش باچشم خط ونشون می کشیدکه حق ندارم برم اتاق بابام ولی قبل ازاینکه من کاری کنم بابام روی دستاش بلندم کردوبه سمت اتاقش رفت..
دارینوش-کمرت دردمیگیره دامون!
بابا-می خوام بادخترم بخوابم حسودی نکن دارینوش!
زبونی واسش درآوردموسرموتوسینه ی عضلانی دامون فروکردم،هنوزم خوشتیپ وجذاب بود!!! ..................
شیما-به خودت افتخارکن غزل امشب میادرواین سن باشعرای جیگره تومیترکونه سالن ومیدونی چقدفروش داشته؟
-خوشحالم که تلاشم نتیجه داد کی شروع میشه؟
-الان میادعجله نکن!
همزمان باروشن شدن قسمتی ازسن جیغ ودست طرفداراش شدت گرفت.... یه جوری جیغ میزدن مطمئن بودم حنجرشون پاره میشه...چراغای سالن کامل روشن شدوبتیس باتیپ فوق العاده دخترکش ولبخندی ازاون دخترکش ترروی سن حاضرشد...
آهنگ:کاش بشه وقتی داری ورمیری باگوشیت دستت بخوره رواسمم...کاش بشه آخره قصه برسم به جایی که بگم دیدی تونستم...کاش بشه ردشی ازاین دوروبرایه سری بهم بزنی...نزارزندگی برام بیش ترازاین سخت بشه یکم به خودت بیافک کنم وقتشه..ازآسمون سنگ بیاد حتی اگه برف بشه دل من تورومی خوادمیدونی حقشه؟
romangram.com | @romangraam