#چشم_آهوی_من
#چشم_آهوی_من_پارت_109
-توکمترجذاب باش،منم تمومش می کنم....
نگاه عمیقی به سرتاپام انداخت وبه سمت اتاقش رفت،پیشبندموبستم ومشغول کف کردن شدم..
دارینوش-این چیه؟
باکنجکاوی برگشتم سمتش،جزوه هایی که ازمهران یکی ازهمکلاسی هاگرفته بودمونگاه می کرد..
-جزوه..
-نه بابامن فک کردم دفتره نقاشی تپشه،این شماره ای که این تونوشته چه غلطی می کنه دست تو؟
-چرابیخودی دادمیزنی دارین بچه خوابه..
-اون روی س*گ منوبالانیارغزل این چیه اینجانوشته؟
-خودم گفتم بنویسه که راجع به تحقیقی که استادبهمون داده هماهنگ کنیم!
-توغلط کردی بااون استادبی پدرت!
-چرااینجوری حرف میزنی؟همه روگروه بندی کرده ازدستی که این کارونکرده..
-حتمابایداین الدنگ بهت شماره میدادتاهماهنگ بشین؟
romangram.com | @romangraam