#برایت_میمیرم_پارت_4
تنبه اش کنم . چرا ؟
چون تو تعطیلات سال نو ، وقتی که کل خانواده تو پذیرایی نشسته بودن و داشتن بازی بولینگ رو تماشا میکردن ،
مچش رو گرفته بودم ، وقتی که داشت خواهر کوچیکم _ جنیفر _ رو میبوسید .
اون موقع جنی 01 سالش بود .
خب ، عصبانی بودنم باعث نشده بود که از سرعتم کم بشه . وقتی که اون دوتا رو تو اتاق غذا خوری دیدم ، اروم اروم
ازشون دور شدم و دوربینی رو که دائما برای البوم مبارزات انتخاباتی جیسون ازش استفاده میکردیم _برای کارهای
خانوادگی ، جشن ها مون ، تماشای فوتبال و ... _ رو برداشتم . جیسون از هر چیزی برای برنده شدنش استفاده
میکرد . به هر حال ، یه عکس خیلی خوب از بوسه ی جیسون و جنی گرفتم _ اونم با فلاش _ که اون بدونه من
مچش رو گرفتم . چی کار میخواست بکنه ، جلوی پدرم بیوفته دنبالم و به زور دوربین رو ازم بگیره ؟ عمرا . برا
اینکه اولا باید توضیح میداد ، و میدونست که نمیتونه رو من حساب کنه که دروغش رو تایید کنم . و دوم اینکه ،
پدرم ، برای اینکه اون جرات کرده یکی از عزیز دوردونه هاش رو اذیت کنه ، با مشت و لگد میفرستادش بیرون . به
این موضوع اشاره کرده بودم که من سوگلی بابامم ؟
برای همین درخواست طلاق دادم و جیسون هم مجبور شد هر چی که میخواستم رو بهم بده ، با یه شرط . این که منم
بهش اون عکس و نگاتیو رو بدم . خوب ، حتما ، چرا که نه ؟ حالا انگار من خودم ازش کپی نگرفته بودم .
شاید جیسون فکر کرده بود که من احمق تر از این حرفام که همچی کاری رو انجام بدم . هیچ وقت نباید رقیبت رو
romangram.com | @romangram_com