#عروس_گیسو_بریده_پارت_2
چشمهای نافذ قهوه ای اش مانند چشمان عقاب تیز و رسوخ کننده بود...
همه میدانستند که برای دستیابی به دختر نیمه روس حسام بیگ باید هفت خانِ رستم را میگذشتند، چرا که خان دختر به فامیل میداد آنهم کسی که از امتحانات سخت او موفق بیرون آید... پس به دردسرش نمی ارزید که انگشت نشانه شان به سمت روناهی برود هرچند که وصال روناهی، آرزوی همه ی آنها بود.
در این میان بود که چشم روناهی به دو چشم سیاه و صورتی سبزه رو افتاد و برق نگاهش تا عمق چشمهای مرد نفوذ کرد...
خداداد بود... کسی که بعد از مرگ همسرش از نظرها غایب شده بود و به قول مادرش برای رهایی از فکر و خیالِ همسرش که سر زا رفته بود، گله را از چوپان گرفته و سر به کوهستان گذاشته و گفته بود:
- خودم میخوام با گله باشم شاید آرامش کوهستان از غم وجودم کم کنه...
و حالا خداداد با چهر ه ای تیره شده به دنبال سوز و گرمای کوهستان و دستهایی پینه بسته بازگشته بود...
*******************
آساره
سرش را از روی دفتر کاهی که کاغذهایش از کهنگی به زردی میزد برداشت. دفتر را بست و به جلد چرمی قهوه ای اش خیره شد. دستش به سمت گوشه ی پاره شده ی جلد رفت که با صدای برادرش سر چرخاند:
- آساره...! تو هنوز بیداری؟
لبخندی بر صورت زانیار که در تمام مدت افسردگی و گرفتاری کنارش بود زد.
چقدر مدیون این مرد جوان بود. در تمام روزهایی که گریان، اتاق به اتاق دادگاه میرفت و زار میزد، تنها کسی که حرفش را باور کرد، زانیار، برادرش بود!
با لبخند جواب داد:
- آره... طبق معمول خوابم نمی برد. داشتم دفتر خاطرات آقا بزرگ رو میخوندم... میخواستم ببینم این روناهی کیه که آقا بزرگ چپ میره و راست میاد به من میگه همه چیزت شبیه روناهیه...! نگاهت، اخمت، خنده هات، شادیت و حتی خشم و عصبانیتت... اینطور که آقا بزرگ میگه مادرش شیر زنی بوده واسه ی خودش...!
زانیار در حالیکه سرش را میخاراند گفت:
- والا چی بگم...! نصفه شبی داری نبش قبر میکنی و چیزایی ازم میپرسی که اصلا نمیدونم چی هست...!
آساره با تعجب گفت:
- روناهی مادر بزرگِ پدرمونه... واجبه که از تاریخ جد و آبادمون بدونیم... ناسلامتی ادعا میکنیم کردِ کرمانجیم ولی نه از رسمو رسومش چیزی حالیمونه و نه از سنتامون... اگه اسممون کردی نبود هیچکسی فکر نمیکرد که اصلا ما یه ریشه کرد هم داریم!...
زانیار به میان حرفش پرید:
- ولش کن نصفه شبی این حرفها رو... از رگ و ریشه مون که بگذریم تصمیمت چیه؟
- در مورد کی؟
romangram.com | @romangram_com