رمان آجی های دوقلو شر و شیطون

#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_26


ادامه پارت☺️😝

الهه

الهام :تو رو یادم رف ..😁

الینا ابروهاش توهم کرد وگفت

اصلا من باسماقهلم وادای گریه دراورد

الهام یکی زد تو سرش وگفت گمشو بشین باو ..لوس پایه شیطنت هستید یان.

الینا 😍گفت :چهارپایتوم الی

منم خندیدم وگفتم مونم میلتوم اجی ..حالا نقشه چیه ..



ادامه پارت 😁😁

الهه ...

الهام گفت :سمت چپ پارکینگه خوو اون مراقبه ک هی چش غره میومد برام ماشینشم اونجاس ..

اینو ک گفت کل نقشه رو گرفتم ...

واس همین گفتم :ایول الی دمت جیززز ..

الینا ی دفعه ایی رنگش پریدوگف :ن ن من نیستم اگع بفهمه ...ب فنا میریم 😰😰

الهام ی نگاه ب من کرد من ی نگاه ب اون بعد کوله هامون رو شونه امون جاب جا کردیم ی لبخند دندون نماب الیناک داش مارو نگاه میکرد زدیم ی دفعه الینا پا ب فرار گذاشت من والهامم دنبالش جیغ و داد میکردیم زیااااد ..همه کسایی ک تومحوطه بودن داشتن مارو نگاه میکردن ..

ی دفعه الینا پاش ب یجا گیر کرد افتاد 😁😁😁ماهم ک انتظار نداشتیم افتادیم رو الینا ی دفعه همه ی کسایی ک اومحوطه بودن زدن زیرخنده ..😐😐😐



پارت سی وسوم .😜😂😝

الهام******

romangram.com | @romangram_com