#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_24
کپی اشم گفت:فک میکنه ماهم مث همون دخترایی ک صب تاشب واسش غش ضعف میکننایم ..
حرفاشون اصلا بهم برنخورد ..نمیدونم چرا
واس همین گفتم ؛برو بابا زدی ماشینما داغون کردی طلبکارم هستی؟؟
واقعیتش اصلا برام مهم نبود
الهام:شما سرعتت خیلی زیاد بود ب من میخواستی جلوتا نگاه کنی ..
بعد گوشی کپی زنگ خورد ی نگاه ب گوشی کرد ی نگاه ب دختره ...وگفت دخلمون میارن الی بدو بریم ..
دختره :وااای بدو الی ..بدو ..قبل رفتن ی کارت از تو کیفش دراورد تند شماره نوشت داد دستم گف :ب این شمارع زنگ بزنید خسارتتون میده ..و رفت
پارت سی ویکم👻👻
الهام ****
ب ببره شماره بابام دادم وگفتم :ب این تماس بگیرید خسازتتون میده ..کارت دادم دستشو و رفتم سوارماشین شدم ولی خدایش اه کلی حال کردم 😝😝
اون روزم با المیرا والینا گذشت ..
*********************
الهه:الهامم الهاااام پاشووو بریم کنکور بدیم دیرمون میشه
همین ک اسم کنکورر اومد چشام تا اخرین حد باز کردم با ی حرکت نشستم رو تخت ...
الهه ک انتظار همچین کاری نداشت جیغ زذ ودستشا گذاشت رو قلبش وگفت :الهی خودم کفنت کنم.
الهی سنگ قبرتا بشورم
جفت پا پریدم وسط دعاهای خیرش ک واسم میکرد
الهام :وای الهه دیرمون میشه بدو اماده شیم بعد ادامه فحش هات بده ..
الهه از روتخت پایین رفت وگفت: الهام نمیدونم چرا اصلا استرس ندارم
romangram.com | @romangram_com