#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_22
الهه:فک میکنه ماهم مث همون دخترایی ک صبح تاشب واسش غش ضعف میکنن ایم ..
اووه له له اینها ک بدتر امیرن اگه ادامه بدهن هما نفله میکنن
امیر نمیدونم تو چشای اون دختره چی دید ک زل زده بهش انگار همه ی خشمم فرو کش شده ولی ن
امیرعلی :برو بابا ماشینما داغون کردی طلبکارم هستی
الهام:شما سرعتت خیلی زیاد بود ب من چ ..میخواستی جلوتانگاه کنی
پارت بیست وهشتم 😘😘
الهام ******
😡😡😡بهم میگه واس جلب توجه اینکارا رو میکنی
😁😁😁وواااای ای ن پسره بهم چی گفت جلب توجه ی دفعه منفجر شدم..
الهان:چی گفتی واقعا تو خودتا فرض کردی فک کردی رفتی باشگاع عضله ساختی الان همه ی دخترا باید دنبالت بیان 😒فک نکنم کسی حاضر بشه زنت بشه با این اخلاق سگی ات
اخییییی راحت شدم ..اوه اوه چشمم ب ببره وحشی خورد چشاش قرمزز قرمززز دندوناش روهم فشار میداد دستاش مشت
😅انگار زیاده روی کردم ..
یا خداااا ی قدم جلو اومد میخواهد چیکار کنه 😰..
غلط کرده کاری بکنه 😰 دوباره برگشت عقب و گفت :ببین دختر کوچولو من زبون داراز تو رو کوتاه نکنم امیرعلی حکمت نیستم
الان مثلا میخواس بگه اسم من امیرعلیه 😒خودشا جای پیرخرفت جا بزنه
الهام :مثلا میخواستی بگی من امیرعلی حکمتم ..پیرخررفت😒😒
پارت بیست ونهمم
الهام *******
romangram.com | @romangram_com