#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_18


وهییی خدا

الهام:😰😰😰

الهه خیلی خونسرد گفت دفعه سومته اجی

الهام :زهرماررر فک کنم اون ماشینه ترکید ..مث ماشین همون پیره خرفته هس😰😰

الهه رنگش پرید و غر زد

الهه:😰یعنی خاک تومخت وهیی نکنه پیرخرفته تو ماشین الانم سکته کرده مرده و رانندش ب پلیس خبر میده وهیی مارو دستگیر میکنن وهیی بعدش اعداممون میکنن ب جرم قتل ..😱😱😱😱

وااای خدا این الهه وقت گیراورده

اگه جددی پیرخرفت پولدار توماشین باشه مرده باشه چیکارکنم

رو ب الهه گفت :خفه شو بیابریم پایین ببینیم چ ‌گندیی زدیم..

الهه :بریم 😰😰

با ترس و لرز از ماشین بیرون اومدم واه این درخت کجا بود ندیدم

+خله ادمه پاهاش ببین

خودم میدونستم ..

ببینم کیه کفش های کالج مشکی بالاتر نگاه کردم شلوار جین مشکی سرما بلند کردم چقد درازه تیشرت مشکی بالاتر اووف چ لبایی داره بیشعور دماغش چ خوشجله و دراخرچشاش اووووپسسسس همون ببرره

امیرعلی :دید زدنتون تموم شد یا ن؟؟

الهام : ن هنو مونده

چشای ببره داش میزد بیرون ک 😏 پوزخند زد و گفت:اینم ی نوع جلب توجه دیگه ..ولی واسم مهم نیس زدی ماشینما داغون کردی ..



پارت بیست وچهارم

الهه

romangram.com | @romangram_com