#ز_مثل_زندگی_پارت_54

ـ ولي خوشتيپه ها نه ؟ چهره ش هم در حين مردونگي يه نمك خاصي داره .

گلابتون برگشت با تعجب به او نگاه كرد بعد لبخند كجي زد و با لحن كشداري گفت :

ـ خـُــــــــــب ؟؟

آهو لبخند شرمگيني زد و گفت :

ـ خب به جمالت . همين طوري گفتم . نظر دادم ديگه . اون طوري چرا نگاه مي كني ؟

گلابتون لبخند معني داري زد و گفت :

ـ هميـــن ؟!!

ـ آره ديگه نه پس چي فكر كردي ؟ !

ـ مطمئني ازش خوشت نيومده ؟

آهو كمي رنگ عوض كرد و گفت : چرا چرت و پرت مي گي ؟ به اون چشم نگاه نكردم

گلابتون با تمسخر گفت : حتماً به چشم برادري .

ـ خب نه .

لبخندي زد . مي دونست گلابتون بدش مي اومد از اين اصطلاح كه مي گفتن طرف رو با چشم برادري نگاه كردم و ...

ـ ولي اون طور هم كه تو فكر مي كني نيست .

گلابتون سري تكون داد و گفت : خب بابا .

با صداي لرزش سيم هاي گيتار تقريباً سكوت شد .





Bm Em Bm Em Bm



با زاي الهه ي نازبادل من بساز



romangram.com | @romangram_com