#یه_نفس_هوای_تو_پارت_68
- به مادرت در مورد وضع مالی ما چی گفتی؟
نسیم:
- به جون خودم هیچی فقط گفتم تو اتوبوس رو ترجیح میدی.
- من نمی دونستم انقدر وضع مالیتون خوبه وگرنه نمی ذاشتم همپای من اتوبوس سوار شی.
نسیم:
- آره منم قبول می کردم نسترن بفهم دوستت دارم. تا حالا نشده یه دختر رو خیلی دوست داشته باشی؟
به شوخی گفتم:
- نکنه ل. ز. ب. ی. ن. ی من خبر نداشتم؟
با صدای بلند خندید و آروم زد تو سرم و گفت:
- دیوونه من گفتم حس اون جوری بهت دارم، فقط نمی دونم چرا انقدر دوستت دارم. برای این که فکر بد نکنی خانم منحرف مثل یه خواهر، نه خواهر خیلی کمه خیلی خیلی بیشتر...
چقدر این دختر عزیز بود. اصلاً به اخلاق و شخصیت خوبش نمی خورد همچین مادر از خود مچکری داشته باشه مادرش از اونا بود که فقط تا نوک دماغشون رو می بینند یه ذره دیگه پایین می نشستم معلوم نبود دیگه چی می خواست بارم کنه.
همون لحظه صدای مادرش اومد:
romangram.com | @romangram_com