#یه_نفس_هوای_تو_پارت_63
- مگه می خواید چیکار کنید اینقدر ذوق زده شدی!
نسیم با شیطنت گفت:
- بماند.
این جوری که نسیم گفت منم به خودمون شک کردم که می خواییم چیکار کنیم. با شیطنت نسیم آقای مجسمه... نه، آقای رادین خندید و لپ نسیم رو کشید، چه عجب اینم از این کارا بلده!!!
****
چهارشنبه شب توی اتاقم داشتم فیلم غرور و تعصب رو برای بار چندم می دیدم ولی این دفعه حواسم اصلاً به فیلم نبود صحنه های فیلم از جلو چشمم رد می شد ولی توی سرم اتفاقات امروز نقش می بست.
باز نسیم رو پیچوندم رفتم مطب خانم دکتر تو این پنج روز به حرفاش خوب فکر کردم خودم بیشترِ مطالبی رو که گفت می دونستم ولی نیاز داشتم کس دیگه ای بهم بگه تا از اون تاری که دور خودم تنیده ام رها بشم.
- هنوز تو بخشیدن خودم مشکل دارم نمی تونم اشتباهم رو بپذیرم با این که به حرفاتون عمل کردم هنوزم کلافه می شم و آرامشم دوام نداره ولی خیلی بهتر شدم قبل از این که به آدما به دید بد و منفی نگاه کنم دارم بهشون فرصت می دم. دارم می شم مثل قبل با این فرق که زود اعتماد نمی کنم و حواسم رو بیشتر جمع می کنم.
دکتر:
- خیلی عالیه، نسترن جان اهل نماز و عبادت هستی؟
- بودم ولی خیلی وقته نماز نخوندم.
دکتر:
- عزیزم خدا سرچشمه آرامشه. بهتر نیست خودت رو به این چشمه متصل کنی و آرامش بیشتری پیدا کنی به نظر من اول از همه نمازِ شکر بخون که نقشه ی پسره انجام نشد و تو سالمی. چون مطمئناً اگر اتفاقی می افتاد ضربه روحی بدی می خوردی. بعدش به خاطر اشتباهاتت از خدا طلب بخشش کن و مطمئن باش ذات الهی دریای رحمته و خدا زود می بخشتت بعد سعی کن خودت رو ببخشی این دفعه موفق می شی. بیشترِ کلافه بودنت به خاطر دوری از خداست.
romangram.com | @romangram_com