#یه_نفس_هوای_تو_پارت_149

پریدم روش که مثلاً بزنمش اونم بالشت رو از روی تخت برداشت و شروع کردیدم جنگیدن و از سر و کول هم بالا رفتن... جیغ می زدیم و می خندیدم که صدای در اومد.

نسیم:

- بله.

رادین:

- بیام تو؟

نسیم:

- بیا.

رادین:

- شما که هنوز لباس عوض نکردید!

نسیم:

- کاری داشتی داداشی؟

رادین:

- نه ولی صدای خندهاتون دلم رو آب کرد بیام پیشتون، چی کار می کردید؟

romangram.com | @romangram_com