#یه_نفس_هوای_تو_پارت_136
- نه همون روز که خونه مون بودی گفت. نخواستم بهت بگم تا بیشتر داغون نشی چقدر نصیحتت کردم ولی تو دست از سرش بر نداشتی از کسی عشق رو گدایی کردی که حتی معنیشم نمی دونه و به دوستت پیشنهاد می ده.
چند لحظه ای دو تاییمون ساکت شدیم و به فکر فرو رفتیم نمی دونم اون تو چه فکری بود ولی من به...
- دکتر رفتی؟
سحر:
- واسه چی برم دکتر!
- برای معاینه ببینه سالمی یا...
سحر:
- سالمم تا اون حد باهاش نبودم... تو اون دو سه روز که باهام مهربون شده بود دوباره خواست برم خونه شون ولی موقعیت خونه مون جور نمی شد، برم. اونم فکر کرده دارم براش ناز می کنم باهام قهر کرد.
- دیوونه پس می خوای آشتی کنی خودت رو کامل در اختیارش بذاری!
سحر:
- نه نسترن من فقط دوستش دارم.
- خب باشه حالا پاشو بریم دکتر.
romangram.com | @romangram_com