#یاهیشکی_یاتو_پارت_89


پرهام- میخوام گیسو رو دعوت کنم خونمون.

پریا- ولی...

پرهام- خواهش میکنم. پس فردا داره میره. میخوام چند ساعت پیشم باشه.

پریا- باشه یه داداش بیشتر ندارم که.

صورتشو بوسیدم و به اتاقم برگشتم براش اس زدم و اونم قبول کرد.

*************

زنگ در زده شد فهمیدم که خودشه. توی خونه هیچکس نبود و همه به خونه ی خالم رفته بودن. درو باز کردم و به استقبالش رفتم.

پرهام- سلام خوش اومدی

گیسو- ممنون. تنهایی؟

پرهام- آره

وارد سالن شدیم

گیسو- چه خونه ی بزرگی دارید

پرهام- قابلتونداره.

گیسو- ممنون

romangram.com | @romangram_com