رمان یاهیشکی یاتو

#یاهیشکی_یاتو_پارت_84


پرهام- شما چه نسبتی باهاش دارید؟

بردیا- شوهرشم.

پرهام- شوهر؟؟؟ ولی ایشون گفتن که مجرد هستن.

بردیا- ایشون واسه خودشون گفتن. اصلا به شما چه ربطی داره؟

پرهام- ربط داره.

توی چشماش زل زدمو گفتم:- من عاشقشم

اینقدر عصبانی بود که داشت منفجر میشد.. دستاشو مشت کرد و گفت:

بردیا- ببین آقا در شان من نیست که اینجا تومکانه عمومی بگیرم کتکت بزنم یا اینکه معرکه بگیرم. ولی اگه یه بار دیگه این چرت و پرت ها رو بگی دندوناتو تو دهنت خورد میکنم. اون زنه منه

پرهام- اون زنه تونیست.

بردیا- قراره که به همین زودی بشه

پرهام- اون تورونمیخواد

بردیا- ببینم اصلا تو این چیزا رو از کجا می دونی؟نکنه چند وقته سرو گوشش با تومی جنبه؟

پرهام- نه من فقط از یکی از دوستاش شنیدم..با خودش حرف نزدم

بردیا- نمیتونی حرف بزنی

romangram.com | @romangram_com