#یاهیشکی_یاتو_پارت_7
پرهام- آره جونه عمت. بقیه کجان؟؟
پریا- توی آشپزخونه
پرهام- بابا اومده؟؟
پریا- نه هنوز زنگ زدم توی راهه داره میاد.
پرهام- به به چه بویی میاد.
پریا- جون به جونت کنن شکمویی
پرهام –برو بابا. په نه په مثل توهمش تورژیم باشم که یه وقت چاق نشم؟
پریا- توچه میفهمی از رژیمو این حرفا؟ دعا میکنم ایشالا یه دختره چاق و تپل مپل گیرت بیاد که همیشه هم بوی قرمه سبزی بده.توهم که عاشقشی.
کوسن مبل روبرداشتم و دویدم دنبالش. صدای جیغ جیغای پریا مامانو به صدا درآورد
مامان- بازم چه خبرتونه مثله سگ وو گربه افتادین به جونه هم؟
پریا- مامان بیا جلو پسرتو بگیر
پرهام- باورکن تقصیره اون بود. چرا نمیگی چی گفتی که حرصم دراومد؟
پریا- گفتم ایشالا یه دختره چاق گیرت بیاد که همیشه بوی قرمه سبزی بده.
ایندفه کوسن روپرت کردم توی صورتش که صداش دراومد
romangram.com | @romangram_com