#یاهیشکی_یاتو_پارت_113
اومدو کنارم روی تخت نشست
سمیرا- چرا دوس داری همش تنها باشی؟
پرهام- بازم اومدی سوال پیچم کنی؟
سمیرا- ای بابا نمیشه دوکلمه باهات حرف زد؟
پرهام- خب پیشه زنها حوصلم سر رفت. اومدم کمی دراز بکشم
سمیرا- یه سوال دیگه
لبخند زدم و سرموتکون دادم و به فرش اتاق خیره شدم.
پرهام- بپرس
سمیرا- چرا از من بدت میاد؟
جا خوردم. درسته ازش خوشم نمی اومد ولی نمیخواستم ناراحتش هم بکنم
پرهام- کی گفته ازت بدم می آد؟
سمیرا- لازم نیست کسی بگه. از برخوردت معلومه.تو از بچگی از من بدت می اومد
پرهام- چون دختر لوسی بودی
سمیرا- الان چی؟؟؟ الان که بچه نیستم. نگام کن
romangram.com | @romangram_com