#ویروس_مجهول_پارت_126
-آره، ديدم هيكل و قد و قوارش واسم آشناس، ولی تازه الان فهميدم!
با صدای پايينی زمزمه كرد:
-پس ما، زير نظريم.
به پيشونيم دست كشيدم و با استرس پرسیدم:
-حالا چی میشه؟
میشل كنار گوشم جيغ كشيد:
-اين جا چه خبره؟!
دنیل در جواب میشل غر زد و گفت:
-به اون طوطی برزيلی بگو که پرده ی گوشت رو از سر كوچه پيدا نكردی! گوش منم درد گرفت!
سريع ماجرا رو به ميشل توضيح دادم. چشماش اندازه ی هندونه شده بود و بهت زده به صورت من نگاه میکرد. دنيل پيشنهاد داد:
-هی ماری، بزن رو بلندگو، با اون عقل كل كار دارم.
romangram.com | @romangram_com