#وانیا_ملکه_خواب_ها_(جلد_دوم)_پارت_88
-جـــان؟پاشو ببينم منو مسخره کرده…منو بگو گفتم چه مظلومه نگو خانم يه پا مارمولکه
با جيغ من سريع ايستاد و احترام گذاشت
با داد گفت-من در خدمتم ملکه،امر بفرماييد
-ويــــدا
-اهه مي گم درد مي گه ويدا،مي گم جان مي گه ويدا،مي گم در خدمتم ميگه ويدا تو بگو من چي بگم چي باب ميلته؟
-ويدا
-بيا دوباره گفت…خواب برامن نزاشته اين که…مي بيني!اِ اِ اِ نمک نشناس اينه جواب اون همه محبت من؟اينه جواب يه عمر زندگي اي که به پات ريختم؟
دستمو روي سرم فشار دادم
-خيلي حرف مي زني…حرف که نه بيشتر زِر مي زني
-گفتم که عادت مي کني
-صد سال سياه نمي خوام عادت کنم…پاشو بريم تمرين
-اعصاب نداريا
-سرم درد مي کنه
-به افسون…
romangram.com | @romangram_com