#وقتی_پدرم_عاشق_شد_پارت_103
کلافه دستی بین موهایش کشید:
-فقط یکی!
همان هم برای بدتر کردن حالم کافی بود. پس باز هم خیانت کرده بود؟
-...
-داشته. نداره که...این بحث مزخرفم تمومش کن!
-کی؟ کی داشته که من نفهمیدم؟
-مال خیلی سال پیشه. وقتی ما بچه بودیم. هما این گندو هم نزن!
-اگه مال خیلی وقت پیشه، پس تو از کجا میدونی؟
-اتفاقی فهمیدم. عکسشو دیدم. ده سال پیش.
-عکسِ..زنه رو؟ یعنی هنوزم...
-اون مرده!
نفسم تنگ شد. یعنی اگر نمرده بود؟! یعنی آنقدر عاشقش بود که هنوز عکسش را داشت؟ پس احتمالا بعد از رو شدن دستش پیش آرش ، تمام شواهد را پنهان کرده است .
-مامان..مامانم میدونه؟
-معلومه که میدونه.
-پس..پس چرا کتمان کرد؟
-سر این موضوع پا پیچش نشو. به قدر کافی زجر کشیده..بخصوص که آثارش هنوز جلوی چشمشه!
-بیچاره مامان! پس برای همین گفتی باید همون اول جلوش درمیومد؟
romangram.com | @romangram_com