#توماژ_پارت_50


-الو روژان خانم..... الو خونه نیستین؟ راستش مطلبی هست که باید حضورا خدمتتون عرض کنم خواهش می کنم اگه خونه اید جواب بدید

خون به مغزم هجوم اورد و ابروهام گره محکمی خورد و پیغام بعدی تو سرم پیچید

-الو روژان باید بهت توضیح بدم ......الو ..... به خدا داری اشتباه می کنی

با صدای کلیدی که تو قفل چرخید تلفنو قطع کردم که روژان با لبخند و دستایی پراز خرید اومد تو و گفت: سلام اقاهه

سریع کشون کشون خریدار و برد اشپزخونه و با دوتا شربت برگشت و گفت:اوه اوه اخمای خوردنیشو ببین

صدای کیوان تو گوشم زنگ می زد و واو به واو حرفاش مثل پتکی تو سرم فرود می اومد


romangram.com | @romangram_com