#توماژ_پارت_17

-برو به دکتر این خراب شده بگو بیاد می خوام برم

دستاشو تو جیبش فرو کرد و با ژست خاصی اومد طرفمو کمی رو صورتم خم شدو گفت:دکتر این خراب شده به میل منو تو کاری نمی کنه گفته باید تا فردا بمونی می گی چشم

-فکر نکن اینجا خوابیدم از پس تو یکی برنمیام

خنده بلندی سر داد و گفت: رحم بفرما رئیس .....قبلا صابون خشمتون به تن بنده حقیر خورده

خندم گرفت که گفت: مادرت زنگ زده بود

خنده به آنی از لبام رفت که ادامه داد: گفتم جلسه ای سرت شلوغه و از این حرفا کلی اسمون ریسمون به هم بافتم تا قبول کنه که شاخ شمشادش از روی مشغله است که یاد مادرش نیفتاده

باز درد بدی تو سینم پیچید که گفت: نگرانه توماژ

romangram.com | @romangram_com