#توماژ_پارت_152
اصرار بیشتر شک برانگیز بود قدمی به سمتش رفتمو گفتم: هرجور که شما مایلین بانو
لبخند شرمگینی زد که گفتم: شما هم از همکارای اقای فراهانی هستین؟ منظورم اینه که تو شرکت ایشون مشغول به کار هستین؟
-نه همیشه گه گاه به اصرار دائی می رم
کارتمو به سمتش گرفتمو گفتم: خوشحال می شم اگه بازم بتونم با شما ملاقاتی داشته باشم
با تردید کارتو گرفت و گفت: ممنون
تشکری کردمو به سمت ماشینم تقریبا پرواز کردم!!!
romangram.com | @romangram_com