#تیام_پارت_94
وارد اتاق کتایون که شدیم دیدم روی تخت دراز کشیده بود، با خوشحالی گفت:
سلام تیام چقدر از دیدنت خوشحالم
به طرفش رفتم و بوسیدمش ، نسبت به گذشته چاق شده بود؛
سلام ،حالت خوبه
- ممنون، کاوه گفت خیلی خانم شدی ولی تا ندیدمت باور نکردم
- ممنون
رو به کاوه گفت:
حالا چرا نزدیک نمیای؟
- مگه دیونم ندیدی فرهاد گفت حق نداری به خانمم نزدیک بشی.
- از بس اذیتم می کردی
- من که آزارم به یه مورچه هم نمی رسه
romangram.com | @romangram_com